Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-05-06@15:11:01 GMT

کيميا عليزاده: در ريو از حسرت گريه کردم

تاریخ انتشار: ۱۵ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۷۹۸۰۷۷

خبرگزاري آريا - عضو تيم ملي تکواندوي ايران و اولين مدال‌آور بانوي کشورمان در تاريخ المپيک گفت که پس از کسب مدال در ريو از حسرت گريه کرده است.

به گزارش خبرگزاري آريا ، کيميا عليزاده در گفت و گو با برنامه «نيمکت داغ» راديو ايران صحبت‌هاي زير را انجام داد.
مقداري صدايتان گرفته ، سرما خورده ايد يا جيغ و داد زده ايد؟
سرما خوردگي است، من آدمي نيستم که خيلي اهل جيغ و داد باشم در محيط بيرون.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

داخل مسابقات شايد ولي در بيرون نه.
در خانه چطور؟
در خانه هم نه.
فرد آرامي هستيد؟
بله.
يعني هر چه شلوغي و سر و صدا هست براي تکواندو است؟
بله براي مسابقه است.
شما از خانواده اي رشد کرديد که اصلا اهل ورزش نبودند و در آن خانواده ورزشکار  وجود نداشت، اين فرد چقدر طول کشيد تا خودش را به عنوان اولين بانوي مدال آور المپيک معرفي کند؟
در خانواده من کسي ورزشکار نبود. 7 سالم بود که دوست داشتم اوقات فراغتم را با يک ورزشي پر کنم. نزديک ترين باشگاه به خانه ما و مناسب ترين ورزشي که براي من بود تکواندو بود و آن را انتخاب کردم.
يعني اگر شطرنج بود آن را انتخاب مي کرديد؟
بله، من آن موقع درک نمي کردم و فقط هفت سالم بود. به صورت تفريحي رفته بودم. وقتي کمربند زرد را گرفتم استادم به مادرم گفت که اگر اين راه را ادامه دهد آينده خيلي روشني دارد. بعد از 6 ماه به مسابقات خردسالان کشوري رفتم. زماني که کمربند آبي داشتم اولين مدالم را گرفتم که برنز بود. مسابقات جهاني هم برنز گرفته بودم. يازده مدال بين المللي دارم که مدال المپيک و جهاني ام برنز است. بعد از مسابقات کشوري خردسالان بود که تکواندو را جدي تر دنبال کردم و از چهارده سالگي وارد اردوي نوجوانان شدم و از آن جا به بعد مثل شغلم بود و از آنجا مسير زندگي ام عوض شد.
و به المپيک رسيديد.
تا المپيک مسير طولاني و راه سختي بود. من قبل از المپيک چهار مدال تاريخ ساز گرفتم و مدال المپيک پنجمين مدال تاريخ ساز بود. در تيرماه مسابقاتي داريم که هنوز کسي در آن مدال نگرفته و در بازي هاي آسيايي هم هنوز مدال نگرفته ايم.
يعني مي شود تعداد تاريخ سازي هايتان دو رقمي بشود؟
ما طلاي المپيک نداريم. طلاي بازي هاي آسيايي را هم نداريم.
مدال المپيک با آن چهار مدال تاريخ ساز فرق داشت براي شما؟
بله همينطور است البته اين دومين المپيک من بود، يک بار در المپيک نوجوانان هم شرکت کرده بودم.
ولي قابل مقايسه نيستند.
در آن مقطعي که من بودم برايم دقيقا مثل المپيک ريو بود سطح مسابقات و جو آن مثل هم هم بود فقط رده سني متفاوت بود هرچند المپيک بزرگسالان را نمي توان با المپيک نوجوانان مقايسه کرد.
قبل از ريو کسي به شما گفته بود مي توانيد مدال بگيريد؟
براي مدال طلا رفته بودم و هميشه و هر لحظه که تمرين مي کردم با استادم درباره طلاي المپيک صحبت مي کردم. براي خودم هرشب تصوير سازي مي کردم. بعد از مسابقات سوالي پرسيدند که باور مي کردي مدال بگيري، من گفتم باورم نمي شد ببازم. چون خيلي مطمئن بودم و رفته بودم ولي آسيب ديدگي خيلي مرا اذيت مي کرد. بعد از يک ماه و نيم توانستم روي پايم بپرم و قبل از شروع المپيک آسيب هاي زيادي داشتم و شرايط برايم عادي نبود و باعث شد بار فشار رواني روي من بيشتر شود.
در المپيک ريو اتفاقات قشنگي رخ داد مثل طلاي حسن يزداني اما در سالن محل برگزاري مسابقات شما جو خيلي خاص پيش آمده بود، به خاطر نوع پوشش شما و اينکه  اولين مدال آور بانوي ايران بوديد.
بله من در بازي دومم به حريف اسپانيايي باختم. تماشاچيان ديده بودند که امتياز را به من نداده بودند و هنگامي که داشتم بيرون مي آمدم در حال و هواي گريه بودم کل سالن بلند شد و اسم مرا صدا زد. بعد از اينکه مدال را گرفتم همين طور بود و همه مي دانستند که اولين بار است و اولين بانويي هستم که توانسته ام در المپيک مدال بگيرم. برايشان عجيب بود و آن حس را نمي توانم بيان کنم و نمي توانستم آن را درک کنم.
شما در ريو دو بار گريه کرديد يک بار اشک ناراحتي و يک بار هم اشک شوق بود با فاصله زماني 3 ساعت يعني رسيدن از شکست به پيروزي.
بله.
بعد از اينکه مدال گرفتيد و روي سکو رفتيد چه احساسي داشتيد؟
حسرت مي خوردم، شبي که مدال گرفتم همه خيلي خوشحال بودند از اينکه من مدال گرفتم و من خوشحال بودم از اينکه مردم خوشحال هستند اما زماني که به دهکده رفتيم تا صبح نخوابيدم و بعضي وقت ها از حسرت گريه مي کردم. خوشحالي من همان لحظه گرفتن مدال بود و زدن دور افتخار آن هم نه به خاطر خودم به خاطر مردم که خوشحال بودند و بعد حسرت بود که کاش اين اتفاق نمي افتاد. با اين حال لحظه اي که روي سکو قرار گرفتم حس غرور داشتم که توانستم ثابت کنم به همه دنيا که دختران و خانم هاي ايراني هيچ کمي و محدوديتي ندارند که بتواند مانع پيشرفت آنها شود.
برگشتيد و جايزه باران شديد؟
جايزه باران نشدم.
گفتند خانه دادند، ماشين دادند و شما گواهينامه نداشتيد و مي خواستيد پشت فرمان بنشينيد.
براي اسپانسرم بود، اسپانسر تيمي که براي آنها در ليگ بازي مي کنم ماشين داد و در کرج هم يک خانه با هشتاد ميليون تومان پول دادند. وزارت ورزش هم قرار بود پاداش مدال طلا را به من بدهد ولي همان پاداش مدال برنز را به من داد.
وعده اي بود که عملي نشده باشد؟
همين که قرار بود پاداش طلا بدهند ولي پاداش برنز را به من دادند.
چرا؟
نمي دانم.
پيگيري نکرديد؟
نه پيگيري نکردم، قول ديگري هم نداده بودند. دو، سه مورد ديگر هم بود که به فراموشي سپرده شد.
چه بود؟
فکر کنم اگر نگويم بهتر است.
چه کساني بودند، آنها را هم نمي توانيد بگوييد؟
مسئولين البرز بودند، بعدش گفتند که چنين چيزي نبوده است.
کلا زير همه چيز زدند؟
بله کلا زيرش زدند.
ماشين را چه کار کرديد؟
فروختم چون گواهينامه نداشتم.
هنوز هم گواهينامه نداريد؟
فرصت نکردم، چون بعد از المپيک مچ پاي چپم را جراحي کردم و تازه برگشتم به تمرين. بعد هم که در اردو بوديم و وقت آن را که بخواهم بروم و گواهينامه بگيرم ندارم.
مي گفتند که مصدوميت شما بيشتر از آن چيزي بود که گفته شده بود.
درست است. من خيلي آسيب ديدگي داشتم. قبل از اينکه اردوي المپيک را شروع کنيم بيست روز اول را فقط گذاشتم براي کارهاي درماني. با کوله باري از آسيب ديدگي وارد اردو شدم و بيست روز اول کارهاي درماني  براي کمرم انجام مي دادم و بعد از آن دستم شکست. مچ پاي راستم نيز آسيب ديده بود و روزهاي آخر هم که عضله کف پايم پاره شد و رباط مچ چپم پاره بود ولي خدا را شکر با کمک خدا و تيم پزشکي توانستم به اين مسابقات برسم. خيلي جاها خسته شدم و گفتم نمي توانم. خيلي کم پيش مي آيد که از کلمه نمي توانم استفاده کنم ولي به جايي رسيده بودم که مي گفتم نمي توانم.
چند وقت مانده بود به المپيک؟
بيست روز. مرتب به استادم مي گفتم شايد خدا نمي خواهد، زوري که نمي شود شايد قسمت اين نيست. سيستم خاصي دارم و در ذهنم با اعضاي بدنم صحبت مي کنم. حتي با وسايلم مرتب صحبت مي کردم و مي گفتم خوب شو و مرا به المپيک برسان.
چه اعضاي بدن حرف گوش کني هم داريد.
بله خدا را شکر، ياري‌ام کردند. مرتب فيزيوتراپي مي کردم و تا دير وقت اين کار را انجام مي دادم. چند روز قبل از المپيک به استادم گفتم که من در حباب هستم و درون حبابي قرار گرفته ام و نگران من نباشيد، هيچ اتفاقي برايم نمي افتد. حتي يکي از رباط هايم در بازي با حريف اسپانيايي پاره شد و دو رباط هم از قبل بود. کلا سه رباطم پاره شده بود و فکر مي کنم تنها چيزي که مرا تا المپيک نگه داشت حرف هاي استادم بود.
به او مي گفتم  نمي توانم تمرين کنم يا بپرم چگونه بايد مسابقه بدهم، هميشه به من گفت اگر تو به من اعتماد و ايمان داري فقط کارهايي که مي گويم انجام بده. من از هفت سالگي با استادم بزرگ شده ام و به او کاملا ايمان دارم و روز مسابقه باورم نمي شد که به پيک آمادگي رسيده ام. بعد از بازي با تايلند بازي خيلي سختي داشتم که تقريبا تا راند دوم عقب بودم و بعد از آن بازي سخت ديگر و با فاصله نيم ساعت بازي چهارم که خيلي سخت بود ولي رو پا بودم و شرايط براي من خوب بود.
الان مصدوميت شما برطرف شد يا هنوز اثراتش وجود دارد؟
من تازه شروع کردم و هنوز کارهاي فيزيو تراپي انجام مي دهم، به صورت کامل برطرف نشده ولي خدا را شکر خيلي بهتر هستم و تمريناتم را شروع کرده ام.
هدف نزديک و دور شما چيست؟
هدف نزديکم مسابقات جهاني و قبل از آن مسابقات کشور هاي اسلامي است و اگر کادر فني صلاح بداند در اين مسابقات شرکت مي کنم. هدف دور من خيلي دور است و به يک المپيک يا دو المپيک بعدي ختم نمي شود. من معتقد هستم که آدم وقتي به هدفش برسد ديگر انگيزه اي ندارد براي ادامه دادن و هيچ وقت اين مسابقات هدف من نبوده است. هدف من خيلي بالاتر از اين حرف ها است ومسابقه دادن و مدال گرفتن نيست. فقط مي خواهم اسمم در تاريخ ماندگار باشد هم از لحاظ اخلاقي و هم از لحاظ ورزشي و مدال گرفتن. اميدوارم خدا به من توان بدهد تا براي ايران مدال بگيرم و افتخار آفريني کنم.
خيلي کم اهل مصاحبه هستيد و بعد از المپيک خيلي کم صحبت کرديد.
بله من اصلا مصاحبه نکردم فقط چند برنامه تلويزيوني شرکت کردم و دوست ندارم. از مشهور شدن خيلي بدم مي آيد و اينکه خيلي مرا بشناسند.
طبيعتا وقتي قهرمان مي شويد مشهور هم مي شويد.
همين طور است.
الان همه شما را مي شناسند، درست است؟
الان وقتي در خيابان هستم تقريبا از هر 10 نفر شش نفر مي شناسند.
اذيت مي شويد؟
بله.
چه کار مي کنيد؟
کاري نمي کنم اما اين انتظار اصلا درست نيست. مثلا اگر به مراسمي دعوت شوم و در آن جا 300 نفر حضور داشته باشند همه مي خواهند با آنها عکس بگيرم يا به تک تک آنها امضا بدهم. اين همه سختي شايد براي خيلي ها جالب باشد و دوست داشته باشند ولي براي من اين طور نيست. دوست ندارم مردم فکر کنند که از روي غرور است، اما واقعا سخت است.
با اين شرايط خريد مي کنيد يا به رستوران مي رويد؟
بله من خريد مي کنم به رستوران مي روم. از مترو استفاده و پياده روي مي کنم. اين اتفاقات مرا محدود نمي کند و کار خودم را انجام مي دهم.
الان ديگر بايد عيدي بدهيد؟
من بايد عيدي بگيرم، نبايد عيدي بدهم.
به هر حال نفر سوم المپيک بايد عيدي بدهد.
نه عيدي مي گيرم.
چه چيز عيدي مي گيريد؟
پول مي گيرم.
عروسک هم زياد دوست داريد، بعد از پايان مسابقات تان در المپيک يک عروسک خيلي بزرگ با آرم مسابقات در دستان شما بود.
بله من خيلي عروسک دوست دارم و در اتاقم عروسک زياد دارم.
فکر کنم بزرگ ترين عروسکي که بود را گرفتيد.
بله قبل از مسابقه به استادم گفتم که مي شود اگر من فردا طلا گرفتم اين عروسک را برايم بگيرد و گفت باشد و قبول کرد و وقتي مدال برنز گرفتم اين عروسک را برايم گرفت.
عروسک بيشتر خوشحالتان مي کند يا پول به عنوان عيدي؟
عروسک.
اگر بخواهيد به کسي عيدي بدهيد عروسک مي دهيد يا پول و اگر کسي از يکي عروسک هاي شما خوشش بيايد به او مي دهيد؟
خيلي سخت است، پول راحت تر است ولي بستگي به نفرش دارد.
يک آرزو براي مردم و يک آرزو براي خودتان؟
اينکه اول از همه سلامت باشند و آرزو مي کنم هر کسي که مريض است حالش خوب شود و اينکه به آن چيزي که در زندگي مي خواهند برسند. براي خودم آرزو مي کنم هر چه به صلاحم است اتفاق بيفتد.
بهترين جمله يا توصيفي که در سال 95 در مورد خودتان شنيديد چه بود؟
نمي دانم، همه آنها خوب بودند.
شايد يکي از توصيف ها اين بود که شما کيمياي ايران هستيد و خواهيد بود. حرف آخر؟
اگر الان همه من را به اسم کيميا مي شناسند و اينکه الان اينجا هستم به خاطر حمايت هاي خانواده و مربي ام بوده که هميشه در کنار من بودند و در خيلي جاها مرا کمک کرده و نجاتم داده اند. آرزو مي کنم با مدال هايي که گرفتم و خواهم گرفت بتوانم حداقل يک مقدار از زحماتشان را جبران کنم.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۷۹۸۰۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ریس سابق سازمان تیم‌های ملی: بعید می‌دانم با این روند مدال المپیک بگیریم/ دلایل افت فروغی قابل بررسی است

سعید مرادی در گفت‌وگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری علم و فناوری آنا، در مورد اینکه نتایج ملی‌پوشان تیراندازی ایران در میادین مختلف بین‌المللی به خصوص مسابقات انتخابی المپیک رضایت‌بخش نبوده، اظهار کرد: نتایج خوبی کسب نمی‌شود، در حالی که می‌توانیم جایگاه بالاتری داشته باشیم. در تفنگ و تپانچه دور از انتظار بوده‌ایم. تنها کسی که نتایج خوب را ادامه می‌دهد هانیه رستمیان است. دیگر ملی‌پوشان تیراندازی با روز‌های خوب خود فاصله دارند. روند رو به رشد کاملاً پاره شده و با آن جایگاهی که می‌توانیم باشیم فاصله محسوسی پیدا کرده‌ایم. سهمیه‌های المپیک کاهش پیدا کرده و دوره قبل ۶ سهمیه داشتیم، این دوره ۴ سهمیه گرفته‌ایم، مدال‌هایی که به دست می‌آوریم از دست می‌رود و نتایج خوب قبل تکرار نمی‌شود.  

پافشاری منجر به کسب سهمیه شد

وی درباره اینکه دلیل افت ملی‌پوشان تیراندازی چیست، عنوان کرد: همه چیز دسن به دست هم می‌دهد. مدیریت، کارایی ورزشکار، نقش مربی، تجهیزات و ... تأثیر دارند. با روی کار آمدن رئیس جدید فدراسیون قرار شد تا تجهیزات کاملاً تأمین شود. تغییری در مربیان و ورزشکار ایجاد نشد و البته نفرات جدیدی اضافه شدند. در ماده تفنگ با توجهی که به بخش بانوان شده، دو ملی‌پوش جدید اضافه شده و فاطمه امینی و شرمینه چهل‌امیرانی توانستند سهمیه المپیک بگیرند. در ماده اهداف پروازی هم در دوره قبل توجه شد و نوجوانانی وارد مسابقات لیگ شدند که نتیجه آن کسب سهمیه المپیک توسط محمد بیرانوند شد. همان زمان خیلی از باشگاه‌ها با آمدن نوجوانان مخالفت کردند، اما پافشاری فدراسیون باعث شد تا نتیجه آن را در این دوره انتخابی المپیک ببینیم.  

دلایل افت فروغی قابل بررسی است

رئیس سابق سازمان تیم‌های ملی تیراندازی در مورد اینکه دلایل افت جواد فروغی چه بود که او در المپیک قبلی مدال طلا گرفت، اما این دوره سهمیه هم نگرفت، تصریح کرد: افت فروغی بلافاصله بعد از المپیک توکیو شروع نشد، چون او توانست در تپانچه میکس مدال طلای مسابقات لهستان را کسب کند. بعد از آن رقابت‌ها بود که مربی فروغی تغییر کرد و توجه لازم به او نشد. برخورد با ورزشکاری که در المپیک طلا گرفته با دیگر ورزشکاران فرق می‌کند. ممکن است مقداری بعد از طلای المپیک افت ایجاد شود، اما ورزشکار دوباره می‌تواند اوج بگیرد. فروغی پیش از المپیک توکیو در جام‌های جهانی برزیل و هندوستان دو مدال طلا گرفته بود، در المپیک طلا گرفت و در لهستان هم به طلای میکس رسید. دلایل افت فروغی قابل بررسی است و می‌توان دوباره او را بازگرداند ولی لازمه آن توجه فدراسیون وقت است.

مرادی درباره اینکه از میان محمد بیرانوند، هانیه رستمیان، فاطمه امینی و شرمینه چهل‌امیرانی می‌توان به کسب مدال در المپیک پاریس امیدوار بود، خاطرنشان کرد: با این روندی که ورزش تیراندازی در میان ملی‌پوشان پیش رفته بعید می‌دانم شانسی برای کسب مدال در المپیک پاریس داشته باشیم. 

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • ریس سابق سازمان تیم‌های ملی: بعید می‌دانم با این روند مدال المپیک بگیریم/ دلایل افت فروغی قابل بررسی است
  • رفتن حسن یزدانی به مجارستان اشتباه است!
  • دردسر عجيب هركول كشتى ايران (عکس)
  • وداع تیلور از تشک کشتی؟ حریف یزدانی مربی می‌شود
  • خداحافظی تیلور از تشک کشتی؟ جادوگر مربی می‌شود
  • دیوید تیلور از کشتی خداحافظی می‌کند؟
  • خداحافظی دیوید تیلور از کشتی؟/ اولین پیشنهاد مربیگری به جادوگر رسید
  • تمام رشته‌های المپیکی باید مورد حمایت قرار گیرند
  • چالش یا آرامش: برای حسن یزدانی تصمیم بگیرید
  • بویری: بی‌حاشیه بودن و قلب پاک مُهمدی او را رو به جلو می‌برد